خلاصه داستان: برزو شمس تاجر و برجساز موفقی است در شب مراسم نامگذاری، تنها نوهاش با دوست قدیمیاش آشنا میشود که این ملاقات باعث میشود زندگی گذشتهاش آشکار شود و زندگیاش تغییر کند.
خلاصه داستان: پسر فیاض در ابتدای داستان کشته می شود و به نظر می رسد که او خودکشی کرده است. امیر جعفری در نقش اسفندیار شکیب به دنبال دو نفر می گردد تا آنها را پیدا کند که یکی از آنها ایرج با بازی شهرام حق...
خلاصه داستان: ایرج و حمید، دوستان قدیمی دوران کودکیشان، برای پیگیری پروندههای جنایی سردرد دارند، ناخواسته پایشان به پرونده قتلهای زنجیرهای باز میشود - پروندهای که وارد آن میشوند اتفاقات خطرناکتری آبستن میکند، اما.
خلاصه داستان: درباره 7 دوست از دانشگاه است که گروهی درست کرده اند و می گویند "دوست بازی می کنیم، حق با ماست، اگر بزنند می زنیم، اگر بکشند ما کشته می شویم، تا آخر می میریم." ، اما ما نمی بخشیم، نه مات ...
خلاصه داستان: کل ماجرا از صبح بهاری در شکر آباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند بالاخره شغلی پیدا کرد. اما اتفاقی افتاد که همه چیز را خراب کرد.
خلاصه داستان: پرویز و ملیحه زوجی هستند که در موزه ای در تهران کار می کنند. در یک شب معمولی که زن و شوهر مشغول انجام کارهای روزمره هستند، یک اتفاق غیرمنتظره زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد.
خلاصه داستان: میترا وکیل خوش نامی است که روزی در دفترش یک جنایت رخ می دهد. بنابراین او مجبور می شود برای دفاع از خود تحقیقاتی را درباره یکی از موکلانش آغاز کند و در این راه با دردسرهایی روبرو می شود که حتی شغلش را نیز به خطر می اندازد و...