خلاصه داستان: چرا گریه نمیکنی؟ روایت زندگی فردی به نام علی شهناز است که پدر و مادر خود را از دست داده و خود را موظف به مراقبت از برادر کوچکترش که بهتازگی ازدواج کرده میداند، اما بنابر اتفاق و حادثهای برادر کوچک او نیز از دنیا میرود. علی شهناز حال در یاس و ناامیدی بر پیله تنهایی خود تمام احساسهای جهان را از خود دور کرده و به پوچی مطلق رسیدهاست. در این میان مهمترین معضل او این است که گریه نمیکند! تمامی توصیه همراهان از دوست و همکار او گرفته تا عمهاش و دختری که با او رابطه عاطفی جدیدی را آغاز کردهاست و همزاد او که شتربانی در یکی از نقاط کویری فلات مرکزی کشور است؛ در مواجهه با او تمام هم و غمشان را بر این گذاشتهاند که در نهایت امر او را به گریه کردن دعوت کنند و مدام از او میپرسند چرا گریه نمیکنی؟
خلاصه داستان: در فیلم بازسازی، قتلی ناخواسته در کارخانهای قدیمی توسط یکی از کارگران اتفاق میفتد. در زمان بازسازی فرایند فتل و دادگاه با ابعاد مختلف آن ماجرا آشنا میشویم و…
خلاصه داستان: در فیلم نورا، رزمندهای که تصور میشد شهید شده است پس از مدتها به خانه برمیگردد و دختر کوچکش بهترین لباس خود را برای استقبال از پدر به تن کرده است، اما هنگامی که پدر میرسد…
خلاصه داستان: می مات داستان زندگی گل بیبی، شیرزن بلوچ در منطقه خاش است که در سال 1916 پس از هجوم ارتش انگلیس به بلوچستان و منطقه سرحد توانست با همکاری سران بلوچ، انگلیسیها را شکست دهد و…
خلاصه داستان: در مستند آتش در نخلستان، قتلهای طایفهای در شهرستان قلعه گنج و روستاهای اطراف آن باعث وساطت و پادرمیانی بزرگان و امام جمعه شهر میشود. در این میان این قتل و جنایتها باعث فرار سرمایهگذاران اقتصادی از آن سرزمین شده است و…
خلاصه داستان: در حالی که رعنا و عماد، یک زوج متاهل، در تولید «مرگ فروشنده» شرکت میکنند، او در خانه جدیدشان مورد تعرض قرار میگیرد، که او را مصمم میکند تا مجرم را به دلیل مخالفتهای آسیبدیده همسرش پیدا کند.