خلاصه داستان: در خلاصه داستان فیلم سینمایی رها و انگشتر جادو آمده است که ؛ بابا محسن باستان شناس است و همراه با دخترش رها برای کشف یک غار مخوف به شمال ایران سفر می کنند ؛ وقتی به غار می رسند ، ناگهان زمین لرزه اتفاق می افتد و باعث وحشت بابا محسن و رها می شود . زلزله که تمام می شود ، آتوسا بعد از 6 هزار سال استراحت ، از درون یک تابوت قدیمی بیدار شده و وارد زندگی انسان های امروزی می شود . با ورود آتوسا ، زندگی بابا محسن و رها دچار اتفاقات بسیار پر هیجان و چالش بر انگیزی می شود . اما ، تا اینکه ؛ . . . . . .
خلاصه داستان: سروان امیر جان نثار، مامور مخفی نیروی انتظامی است که پس از بررسیهای لازم، به باند قاچاق اسلحه نفوذ میکند. در این زمان باند قاچاق اسلحه قرار است یک معامله بزرگ انجام دهد که با ورود امیر به این ماجرا، اتفاقات خطرناکی برای باند قاچاق، امیر و خانوادهاش رخ میدهد تا اینکه…
خلاصه داستان: فیلم بابای من خوانندس درباره پسر نوجوانی به نام آرمان است که با مادر و خواهرش زندگی میکند. روزی از طرف مدرسه یه آرمان خبر داده میشود که قرار است گروه سرودی در مدرسه تشکیل شود. در این میان آهنگسازی از بچهها تست خوانندگی گرفته تا آنها را برای جشن آماده کند. حال آرمان به عنوان تکخوان انتخاب میشود اما لیلا…
خلاصه داستان: گلی جان ؛ داستان شخصی به نام عزیز خان است که بسیار آدم خرافاتی است و چند سالی می شود که یک ماهی قرمز به نام گلی جان را از پسر عمویش هدیه گرفته است . از آن سال هر اتفاق خوبی که در خانواده رخ می دهد، عزیز خان آن را به گلی جان ربط می دهد . عزیز خان هر سال چند روز قبل از عید نوروز به همراه خانواده به باغ پسر عمو می رود و طی مراسمی ماهی را داخل تنگ مخصوص می اندازد و سر سفره عید می گذارد . عزیز خان اعتقاد دارد که خاص بودن این ماهی سر سفره هفت سین برایش شانس می آورد ؛ در همان شب اول عید تنگ ماهی به طور اتفاقی می شکند و ماهی می میرد و خانواده در گیر ماجراهایی می شوند ، اما . . .
خلاصه داستان: فریبرز همسر و فرزندان خود را از دست داده و قصد خودکشی را دارد. یک شب ، در حالی که او احساس خوبی نداشت ، او سوار اتومبیل به نام صحرا شد که در آن فرزندش در داخل ماشین بود. صحرا فکر می کند که فیبورز قصد ربودن او را دارد ...
خلاصه داستان: این داستان زندگی کیوان و مری است که از هم جدا شده اند. دختری به نام پاروان ، که قصد خودکشی را دارد ، از انجام این کار توسط مادرش جلوگیری می شود. مادر از دختری به نام نسیم ، که روانشناس است ، می خواهد تا از دخترش بخواهد
خلاصه داستان: مبارزه یک ایستگاه رادیویی محلی در آبادان در التماس حمله عراق به ایران. گروهی از جوانان سعی می کنند ایستگاه را به صورت زنده نگه دارند و به مردم امیدوار باشند که تحت فشار و بمباران توسط نیروهای صدام قرار بگیرند.