خلاصه داستان: یک زوج جوان برای عبور از مرز به پول نیاز دارند. آنها تصمیم می گیرند یک ستاره سینما را ربودند و در یک روز بارانی تصمیم خود را عملی می کنند. او در خانه ای در شمال کشور ...
خلاصه داستان: مادر لیلا و بهرام میخواهد وام بگیرد تا برای فرزندانش خانه بخرد. اما پیرزن شرور پسرش گنجو را میفرستد تا پول را بدزدد. بچه ها تصمیم می گیرند عروسک هایشان را بفروشند تا پول خرید یک هو را جمع کنند...
خلاصه داستان: اختاپوس هنوز از یک غار بر قلعه خود حکومت می کند. او سعی می کند گوزن ها را به دام بیندازد اما آنها موفق می شوند از قلعه فرار کنند. از طرف دیگر مادر پیشانی سفید یک بار دیگر برگشته و می خواهد فرزندش برگردد.
خلاصه داستان: چهار دوست صمیمی با یکدیگر قرض میکنند که کسی که اصلاً ازدواج نمیکند باغی خارج از تهران به ارث میبرد. اما 8 سال بعد وقتی آنها یک بار دیگر ملاقات می کنند همه چیز متفاوت است.
خلاصه داستان: پیرمردی قصه گو است و از چند عروسک از شخصیت های شاهنامه برای کارش استفاده می کند. او یک نوه گلپری دارد که اصلا شبیه او نیست. اسی پالنگ صاحب اسبابفروشی تصمیم میگیرد عروسکها را بدزدد اما آنها تبدیل به...
خلاصه داستان: داستان چهار بچه که به دنبال چند قاچاقچی هستند تا نقشههایشان را فاش کنند و آنها را بگیرند. والدین آنها در شرکتی کار می کنند که در شرف نزدیک شدن است و آنها می خواهند آن را از آن نجات دهند.
خلاصه داستان: داستان دو دوست ساسان و بهرام. ساسان در برزیل زندگی میکند و بهرام نیز به او ملحق میشود، اما در این بین با چالشها و ماجراجوییهای مختلفی روبرو میشوند.
خلاصه داستان: ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است ، دو دانشجو برای همكاری با نیروهای جهاد سازندگی رهسپار سیستان و بلوچستان می شوند. آن ها با این فكر كه خیلی زود می توانند با تبلیغات گسترده مشكلات منطقه را حل كنند شروع به كار می كنند اما...