در مسابقه حرفهای مافیا؛ دُن، حرفه ای های مافیا زیر نظر مربیان با سناریوی کاپو به رقابتی نفسگیر و استراتژیک میپردازند و مخاطبان شاهد یکی از هیجانانگیزترین نبردهای مافیا خواهند بود. علاوه بر این، یک مسابقه تعاملی ویژه برای مخاطبان طراحی شده است تا آنها نیز بتوانند در جریان این رقابتها مشارکت کنند و تجربهای متفاوت از یک بازی مافیا را داشته باشند.
درام روان شناختی اجتماعی «آبان»، روایت یک نخبه هوش مصنوعی با نام «آبان» است که الگوریتمی را برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازارهای مالی طراحی کرده است. آبان اما با سرمایه گذار پیشینش به مشکل برخورده و حالا بایستی بدهی چند میلیاردی اش را به سرعت تسویه کند، در غیر این صورت به زندان خواهد افتاد.
برخی از سلبریتی های مشهور ایرانی به هر نحوی باید یکدیگر را بخندانند اما چالش اصلی این است که نخندند. سیامک انصاری داور برنامه است و کوچکترین لبخند را با دوربین ها شکار می کند.
در سریال وحشی قاتلی زنجیرهای در سایههای جامعه مدرن پنهان شده و هر بار با مهارت بیشتری از چنگ قانون میگریزد. او در کشمکشی بین غریزههای خام و تمدن، بیننده را به سفری در اعماق تاریکترین بخشهای ذهن بشر میبرد. با افزایش قربانیان و تلاش کارآگاهان برای دستگیری او، حقیقتی هولناک آشکار میشود که مرز میان انسان و هیولا را از بین میبرد.
خلاصه داستان: سه زن در حال تردد با خودروی دزدیده شده در ایران هستند، به این امید که آن را به مرز شمالی تبدیل کنند تا بتوانند از کشور فرار کنند. اما همه چیز آنطور که انتظار داشتند پیش نمی رود.
خلاصه داستان: این فیلم درباره مهدی پسر ۱۲ ساله ای است که مادرش سرویس های بهداشتی پارک را تمیز می کند؛ در پارک و با پسری که پدرش در میدان شوش بلور فروشی دارد، آشنا می شود و اتفاقاتی رخ می دهد…
خلاصه داستان: پس از چند تلاش ناموفق برای نجات یک شرکت هواپیمایی ورشکسته، مالک باید افراد خودکشی را جمع کند تا طبق نقشه جدید خود پیش برود. اما به دلیل یک حادثه، همه چیز کاملاً متفاوت می شود.
خلاصه داستان: ساعت نه صبح به فرید (حمید گودرزی) خبر می رسد که صاحب عمارت قدیمی ساعت نه شب وارد فرودگاه می شود. حالا او و اهالی که فرید بدون اطلاع به عمارت آورده ...
خلاصه داستان: یک جوان 25 ساله به شدت احساس تنهایی می کند. او با افسردگی ناشی از شکست های عاطفی و مشکلات خانوادگی مبارزه می کند. او شب ها را در ماشینش تنها می گذراند. او همچنین نگران دوستی است که متوجه نمی شود رفتار او در من...
خلاصه داستان: امیر پسر جوانی که دستیار کارگردان است، بعد از بی خوابی شبانه برای رفتن به صحنه فیلمبرداری با بابک سپهری کارگردان مستقل سینما که درباره تنهایی پسر و دختری سندرم دان فیلم می سازد همراه می شود. در طول مسیر تا لوکیشن فیلمبرداری کارگردان دلیل بی حالی و پریشانی دستیارش را می پرسد و دستیار از طرحی برای ساختن فیلمی صحبت می کند که تا صبح خواب را از او ربوده است.
خلاصه داستان: ساسان و بهرام به ایران برگشته اند و آلیس هم با آنهاست. پدر بابک و مادر ساسان به فرودگاه می آیند تا آنها را به خانه ببرند اما نمی دانند که ازدواج کرده اند. در همین حین بهرام چمدان اشتباهی را می گیرد که آنها را هدایت می کند...