خلاصه داستان: مادر و دختری برای دیدار با یکی از بستگان بیمار به سرزمین مادری خود ایران می روند. پنهان کاری بین این دو برای دختر بسیار زیاد است زیرا مشخص می شود که مادر او ...
خلاصه داستان: وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبی را رو در روی هم قرار داد، هر دو به خوبی می دانستند که عشق بیشتر مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست.
خلاصه داستان: داستان یک خانواده روستایی که قرار است از یک ویلا مراقبت کنند. صاحب ویلا قصد دارد خارج از ایران زندگی کند و ویلا را به یونس و همسرش می سپارد. اما برادر شوهر یونس یک سری اتفاقات را رقم می زند.
خلاصه داستان: طلا و آتی (سیس) مادر و دختری هستند که سال ها با هم زندگی می کنند. تقریباً 50 سال، به اندازه عمر سیس. وضعیت آنها اما زیاد طول نمی کشد و روزهای جدایی فرا می رسد. جدایی اتفاق افتاد...