خلاصه داستان: آکو نوجوانیست که برای کار در بازار به تهران آمده است. اما هنگامی که یک محموله گرانبها که به او حمل می شود به سرقت می رود ، وی با چالش ها و مشکلات جدید بسیاری روبرو می شود.
خلاصه داستان: رضا آرزو می کند که طبل ها را در راهپیمایی Arbaeen بازی کند ، بنابراین او یک طبل را از مسجد وام می گیرد و آن را به خانه می برد ، اما پدرش که موافق نیست ، طبل را با ضربه می شکند و وقایع برای رضا و دوستش امیر اتفاق می افتد.
خلاصه داستان: در خلاصه داستان فیلم سینمایی رها و انگشتر جادو آمده است که ؛ بابا محسن باستان شناس است و همراه با دخترش رها برای کشف یک غار مخوف به شمال ایران سفر می کنند ؛ وقتی به غار می رسند ، ناگهان زمین لرزه اتفاق می افتد و باعث وحشت بابا محسن و رها می شود . زلزله که تمام می شود ، آتوسا بعد از 6 هزار سال استراحت ، از درون یک تابوت قدیمی بیدار شده و وارد زندگی انسان های امروزی می شود . با ورود آتوسا ، زندگی بابا محسن و رها دچار اتفاقات بسیار پر هیجان و چالش بر انگیزی می شود . اما ، تا اینکه ؛ . . . . . .
خلاصه داستان: سروان امیر جان نثار، مامور مخفی نیروی انتظامی است که پس از بررسیهای لازم، به باند قاچاق اسلحه نفوذ میکند. در این زمان باند قاچاق اسلحه قرار است یک معامله بزرگ انجام دهد که با ورود امیر به این ماجرا، اتفاقات خطرناکی برای باند قاچاق، امیر و خانوادهاش رخ میدهد تا اینکه…
خلاصه داستان: مبارزه یک ایستگاه رادیویی محلی در آبادان در التماس حمله عراق به ایران. گروهی از جوانان سعی می کنند ایستگاه را به صورت زنده نگه دارند و به مردم امیدوار باشند که تحت فشار و بمباران توسط نیروهای صدام قرار بگیرند.
خلاصه داستان: روایتگر داستان نخبهای بسیجی است که به همراه همکارانش در طراحیهای مربوط به ساخت ماهواره مشغول است. او بدون توجه به نکات مراقبتی در فضای مجازی و توصیههایی که درباره تلاش عوامل بیرونی برای ایجاد اختلال در پروژه میشود، به کارش ادامه میدهد و به همین خاطر دچار مشکلاتی میشود…
خلاصه داستان: یک روحانیت جوان تصمیم می گیرد که خود را در نزدیکی یک حرم مقدس برای مطالعه جدا کند. اما هنگامی که در مورد یک فرد فاسد که در آنجا مسئول است ، شروع به مخالفت با او می کند که باعث ایجاد مشکلات بیشتر برای او می شود.
خلاصه داستان: گروهی از افرادی که در رسانه های اجتماعی ملاقات می کنند ، مجبور می شوند وقتی یکی از آنها مرتکب جرمی شود که اگر حل نشود ، همه آنها را نگران کند ، با هم همکاری می کنند.
خلاصه داستان: مردی در وسط هیچ جا از خواب بیدار می شود و نام او را به یاد نمی آورد. او نمی تواند به یاد داشته باشد که آیا معتاد است ، یا سرطان دارد یا شاید او فقط به نظر برسد. به همین دلیل او وارد بازی می شود که برای او تنظیم شده است.