خلاصه داستان: رحمان با پولی که از مردم به بهانه تهیه مسکن به دست آورده میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای ظاهراً رحمان به قتل میرسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند. ده سال بعد وقتی به شهر خود بازمیگردند در مییابند که رحمان در واقع بر اثر سکته قلبی درگذشته و قتلی در بین نبودهاست. سرانجام بر اثر پیگیریهایشان پولهای ربوده شده که در جنگل پنهان شده به دست میآید.
خلاصه داستان: فیلم دربارهٔ زندگی دختری به نام ژان است. او که دختری مسیحی است درصدد ازدواج با آندره است، اما با پدرش بر سر هویت خود درگیری دارد. تصادف ژان با دختری جوان او را به هویت اصلی خود نزدیک میکند.
خلاصه داستان: پارک وی فقط یک پل در تهران نیست بلکه پلی است برای کوهیار برای رسیدن به رها. پلی که کوبیار فکر می کند با عبور از آن برعکس آن را دوست خواهد داشت.
خلاصه داستان: بر اساس داستان واقعی عبدالرسول زرین، او تک تیرانداز ایرانی جنگ ایران و عراق بود که با رکورد 3000 تیراندازی موفق با سلاح دراگونوف به عنوان بهترین تک تیرانداز در جنگ های جهانی معاصر شناخته می شود.
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره ماه های اول جنگ تحمیلی است. در شرایطی که خانواده ها در شهرهای مختلف خوزستان مجبور به ترک منازل و تمام دلبستگی های خود شدند و برای نجات خود به شهرهای دیگر پناه بردند.
خلاصه داستان: وقتی جنیان شیطانی مادرش را تهدید میکنند، مرد باید با گناهان خانوادهاش و نفرینی که نسلها را در بر میگیرد مقابله کند. داستان عشق، جادو و خرافات.