خلاصه داستان: قبل از پایان جنگ بین ایران و عراق، ایرانی ها متوجه می شوند که اعضای مجاهدین از آنها جاسوسی می کنند و در شرف انجام عملیات علیه ایران هستند. آنها دو مامور ویژه را مخفیانه به بغداد می فرستند تا لیای مجاهدین را ترور کنند...
خلاصه داستان: داستان پیرمردی است که در کاراته بسیار خوب است اما وانمود می کند ضعیف و شکننده است. از این طریق او و دوستش دعوا می کنند و مردم را می دزدند. اما یک روز با فردی آشنا می شود که برای او بسیار آشناست.
خلاصه داستان: رضا از ژاپن برمی گردد تا با پس انداز خود در 8 سال گذشته یک کسب و کار جدید راه اندازی کند، اما اعضای خانواده اش چیزی را از او پنهان می کنند که می تواند به برنامه هایش آسیب برساند.
خلاصه داستان: نگار و امیرعلی قصد مهاجرت دارند، اما در آخرین لحظه با وضعیت بحرانی روبرو می شوند: پسرشان بردیا مفقود می شود. اکنون زمان آن است که تمام رازهای خانوادگی را آشکار کنیم.
خلاصه داستان: یدالله که در یک بیمارستان روانی کار می کند اخیراً همسرش را از دست داده و در خانه قدیمی خود به تنهایی زندگی می کند. یک روز او با دلارام بیمار آشنا می شود که می خواهد تنها فرزندش را ببیند و تصمیم می گیرد به او کمک کند.
خلاصه داستان: ابراهیم خواننده کاباره ای است که مانند دیگر خوانندگان آن دوران با انقلاب 1357 از صحنه حذف می شود. او در نهایت خواننده مراسم های مختلف می شود اما موافق نیست که آنها را موت بخوانند...