خلاصه داستان: یک دزد خرده پا که اخیراً به زندان افتاده است خود را به عنوان یک ملا در می آورد و موفق به فرار می شود. اما باید بیش از آنچه انتظار داشت در نقش ملا بماند.
خلاصه داستان: ابراهیم خواننده کاباره ای است که مانند دیگر خوانندگان آن دوران با انقلاب 1357 از صحنه حذف می شود. او در نهایت خواننده مراسم های مختلف می شود اما موافق نیست که آنها را موت بخوانند...
خلاصه داستان: سه پسر ثروتمند که با هم دوست هستند تصمیم می گیرند از شر همسران پر سر و صدا خود خلاص شوند. آنها با کمک یک خواننده زیرزمینی نقشه می کشند و خودشان را می ربایند و به جزیره کیش می روند. اما آنها نمی دانند که مشکلات زیادی در راه است.
خلاصه داستان: رحمان متولی یک شرکت است و دکتر به او گفته که به زودی خواهد مرد. او تصمیم می گیرد با کمک دوستش انوش نقشه ای بکشد و مقداری پول برای خانواده اش به ارث ببرد.
خلاصه داستان: داستان دختر شیطان که از خداوند طلب آمرزش می کند به زمین می آید تا راهی برای جبران آنچه پدرش انجام داده است بیابد. او در تلاش برای یافتن رسانه ای برای جبران اشتباهات پدرش، مردی را پیدا می کند که باید...
خلاصه داستان: پارسیا مجبور است مادرش را به مدرسه بیاورد اما عمویش را با لباس مبدل مادرش می آورد. استاد آقای دلیجون او را می بیند و غافل از اینکه پارسیا چه کرده عاشق می شود.
خلاصه داستان: دو متکلم جوان قرار است در یک سمینار آکادمیک درباره ادیان در آلمان شرکت کنند. حاج آقا فراستی، رئیس حوزه علمیه از سفر آنها جلوگیری می کند. روحانیون جوان حاج آقا را قانع می کنند و ویزا می گیرند.
خلاصه داستان: دو جوان بهمن و نادر که باید به خدمت سربازی بروند و به دنبال راهی برای فرار از آن هستند، با یکدیگر ملاقات می کنند و با هم دوست می شوند. این دوستی سرآغاز دردسرها و ماجراهای بسیاری برای آنهاست.
خلاصه داستان: خلیل معروف به خلیل کاتیوشا که یک مرد مذهبی و از اعضای بسیج است مجبور می شود چند روزی را با ارشیا پسر پولدار لوس بگذراند. زمینه ها و ایده آل های متفاوت باعث می شود این دو برای یکدیگر دردسر درست کنند.
خلاصه داستان: پدر آرش به خارج از کشور سفر کرده است. او تصمیم می گیرد دکوراسیون داخلی خانه اش را تغییر دهد و یک زن طراح را دعوت می کند. اما بعد او را می فرستد. دوستانش بابک و بهنود می آیند پیش او می مانند تا او نرود...