خلاصه داستان: دختر جوانی به پدرش خبر می دهد که او ربوده شده است و از او می خواهد که پول باج را بیاورد. پدر و برادرانش وحشت زده به دنبال او به تهران می روند. اما آنها نمی دانند که دختر در واقع با پسرش فرار کرده است ...
خلاصه داستان: وقتی داماد فاسد در مراسم عروسی شروع به تیراندازی می کند، مهمانان سعی می کنند فرار کنند. آیدا و داوود به طور تصادفی در ماشینی قرار می گیرند که با ماشین پلیس تصادف می کند. آیدا به بازرس دروغ می گوید که داوود شوهرش است و به همین دلیل...
خلاصه داستان: فیلم ملی و راه های نرفته اش داستان ملیحه دختری جوان است که عاشق پسری به نام سیامک می شود ولی بر خلاف میل خانواده اش با او ازدواج میکند اما به زودی اختلاف فرهنگی و اخلاقی آنها باعث ایجاد مشکلاتی بزرگ بین آنها میشود ...
خلاصه داستان: من عصبانی نیستم. داستان نوید، دانشجوی ستاره دار و اخراجی دانشگاه است که - در حالی که سعی می کند کمترین نیازهای یک زندگی عادی را فراهم کند - در مواجهه با بداخلاقی های رایج در این کشور، سعی می کند عصبانی نشود...
خلاصه داستان: مینا پس از طلاق به حمایت مالی و عاطفی نیاز دارد. او با پسری آشنا می شود و فکر می کند که این مرد رویاهای اوست. اما همه چیز آنطور که اول به نظر می رسد نیست.
خلاصه داستان: غروب شد بیا قصه ی زندگی ساحل نشینانی است كه به سادگی در زیر بار مشكلات روزگار شانه تسلیم خم نمی كنند و در بازار داد و ستدشان سكه تمام عیار رفاقت، همچنان رونق دیرینه دارد، تا آنجا كه در آن مبارك دم حادثه، در مصاف نابرابر مهر و كین، به اقتضای غیرت جناب عشق، شیر، بلاگردان آهو می شود و مرد تنها با برگ برنده اش می بازد.
خلاصه داستان: مریم (نگار جواهریان) و رضا (شهاب حسینی) با بقیه فرق دارند، این فقط یک تفاوت ساده نیست، بلکه یک تفاوت بسیار بزرگ است. آنها باید سعی کنند به دیگران ثابت کنند که تفاوت بزرگ را با میرا حل کرده اند...
خلاصه داستان: فرهاد بینایی خود را به دلیل جراحت در جنگ از دست داده است. به عنوان بخشی از بهبودی، او به یک بیمارستان موقت منتقل می شود و در آنجا با پرستار جوان شیدا روبرو می شود. شیدا از تحمل او در برابر دردهای خود متعجب است...