خلاصه داستان: چهار دوست پس از یک مهمانی در این تریلر روانشناختی که در ایران از زندگیهای پوچ طبقه متوسط میگذرد، وقتی بهصورت گروهی دور هم جمع میشوند، انفجارهای احساسی در امتداد گسلهای اخلاقی شروع میشود.
خلاصه داستان: گلسا، دختر 16 ساله ای از حومه تهران، که انگیزه اش بیشتر از طمع و بی حوصلگی است، با دوستانش به مغازه ای گوشه ای دستبرد می زند. اما در حالی که غنیمت را به اشتراک می گذارند، مضطرب می شوند که متوجه می شوند فراموش کرده اند آن را ببرند...
خلاصه داستان: فردا مراسم عقد سمیرا است و بهار و پریسا با هیجان خرید می کنند. اما شب یکی زنگ میزند و میگوید عروس مرده و عروسی تعطیل شده است. هر دو شوکه شده اند و باورشان نمی شود...
خلاصه داستان: داستان باندی از فروشندگان مواد مخدر در جنوب تهران که بسیاری از جوانان و کودکان بی سرپرست را از کوچه و خیابان پناه داده اند. شاهین و شکور که برادر هستند رهبری باند را بر عهده دارند اما وقتی باند فرو می ریزد بحرانی در آنها ایجاد می شود...
خلاصه داستان: در آخرین روز حکومت محمدرضا شاه، وقتی کاخ های سلطنتی مورد هجوم مردم قرار می گیرد، چند تن از افراد وابسته به رژیم در کاخ مخفی می شوند. آن ها کیفی را که حاوی اسناد محرمانه و جواهرات و اسکناس بوده در محوطه کاخ مخفی می کنند..
خلاصه داستان: سه مرد بی حوصله به ملاقات یکی از آشنایان قدیمی می روند. وقتی پیرمرد متقاعد میشود که قصد سرقت از او را دارند، اسلحهای را برمیدارد و با پلیس تماس میگیرد.
خلاصه داستان: بهمن و احد در حال ورشکستگی و فرار از بدهی خود هستند. اما وقتی در ساختمان پلاسکو آتشسوزی میشود، شانس آنهاست که از مزایای آن استفاده کنند.
خلاصه داستان: داستان زن جوانی که در دوران تحریم های سنگینی که بر این کشور اعمال شده بود در ایران زندگی می کند. او برای بهبود وضعیت زندگی خود با یک مرد ثروتمند قدرتمند ازدواج می کند اما پس از آن چیزی جز مشکلات بیشتر به دست نمی آورد.
خلاصه داستان: داستان برگرفته از خاطرات یک عشایر کوچنده است. در طول جنگ جهانی دوم که متحدان در ایران هستند، یک گروه نقشه برداری ارتش شوروی در صحرای ایران گم می شود. دو نفر از آنها می میرند ...
خلاصه داستان: امیرعلی و نوشین دو جوان عاشق هستند و می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند در حالی که خانواده هایشان با آنها اختلاف نظر دارند. هر دو فقط یک آرزو دارند، برنده شدن در لاتاری و گرفتن گرین کارت و رفتن به زندگی...