خلاصه داستان: عطیه با مشاوره دادن به زوج ها در برنامه رادیویی خود حرفه ای را ایجاد کرده است. او هر روز به سوالاتی در مورد پویایی خانواده و حفظ ازدواج پاسخ می دهد، در حالی که در پشت صحنه او و همسرش با شوخ طبعی مبارزه می کنند...
خلاصه داستان: فیلم یک دو سه داستان نادر است که خواهرش به خاطر به قتل رساندن شوهرش حکم اعدام گرفته است. نادر برای جور کردن پول دیه به یک طلافروشی دستبرد میزند و پولها را در یک مؤسسه آموزشی پنهان می کند. او در جریان خارج کردن پولها با شادی آشنا میشود.
خلاصه داستان: قصه دو نفر، یکی مردی میانسال و بازنشسته ارتش و دیگری جوان ژولیده و فروشندهای دورهگرد است که بر اثر اتفاقی، هر دو یک خانه را از بنگاه میخرند. همین ماجرا موجب میشود کار آن دو به دادگاه بیفتد. در نهایت حکم بر این میشود که آن دو تا زمان پیدا شدن مالک اصلی خانه، با یکدیگر زندگی کنند. تفاوتهای روحی و اخلاقی این دو موجب بروز حوادثی جالب میشود، تا اینکه…
خلاصه داستان: صابر یک زندانی است که دوران محکومیت خود را به خاطر چک برگشتی اش در زندان میگذراند. دخترو دامادش به زندان می روند و از رئیس زندان خواهش می کنند، او را چند روز برای مراسم عروسی شان آزاد کند. رئیس زندان با وجود سنگینی پرونده، دو روز به صابر اجازه مرخصی می دهد. صابر به همراه یک مأمور به نام اکبری،از زندان خارج می شود تا …
خلاصه داستان: سینما مال همه است ... ولی کسی که لیاقتشو داره... از راهش بیاد تو سینما... یه شبه نخواد بشه سوپر استار ... به خدا سینما خونه ماهاست، حرمتشو نگه داریم ... سینما مثل محراب مسجده اگه قدرشو بدونیم، مقدسه...
خلاصه داستان: فیلم هفت ترانه، داستان دختری به نام رویا است که در رشته موسیقی از دانشگاه وین فارغ التحصیل شده و حالا قصد دارد آنچه را که میاندیشد در موسیقی به نمایش بگذارد. در این مسیر با نیما که یک نوازنده است آشنا میشود و دلبستگی به او کمک میکند تا ملودیها را کامل کند.
خلاصه داستان: سعید سارق عتیقه ها، توسط پلیس دستگیر شده و پس از سه سال آزاد میشود تا همدستانش شناسایی شوند. پلیس برای زیر نظر داشتن او از خانه برزو که روبروی محل اقامت سعید است استفاده میکند. خانواده برزو بسیار فضول و در عین حال ساده هستند که باعث دردسر پلیس می شود که ماجراهای کمدی جالبی را وجود می آورد و…
خلاصه داستان: به نظر می رسد مجید (محمدرضا فروتن) و نسیم (مهتاب کرامتی) با هم هماهنگ هستند، اما به نظر می رسد همه چیز آنطور که به نظر می رسد درست نمی شود.
خلاصه داستان: کمال در تامین هزینه و مخارج ازدواج خود مانده است تا اینکه خبری از رادیو می شنود که دولت به معتادانی که ترک کنند وام پرداخت می کند بنابراین .…