خلاصه داستان: امیرعلی و نوشین دو جوان عاشق هستند و می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند در حالی که خانواده هایشان با آنها اختلاف نظر دارند. هر دو فقط یک آرزو دارند، برنده شدن در لاتاری و گرفتن گرین کارت و رفتن به زندگی...
خلاصه داستان: فرشته و نبی دو جوان افغانی عاشق هم هستند، اما فرشته باید به دنبال پدر و مادرش برود و افغانستان را ترک کند تا به ایران پناه ببرد. نبی تصمیم می گیرد به طور غیرقانونی از مرز عبور کند، فرشته را پیدا کرده و او را از طریق ترکیه به سمت ...
خلاصه داستان: سارا و آیدا دو دوست صمیمی هستند. وقتی آبروی یکی از آنها در خطر است، هر دو سعی می کنند به حل این وضعیت کمک کنند. اما آنها برای حمایت از یکدیگر تا کجا پیش خواهند رفت؟
خلاصه داستان: داوود دستیار پرستاری است که به بیماران اورژانسی کمک می کند. حالا خودش قرار است بر اثر سرطان بمیرد. این در حالی است که قرار است شوهر همسر سابقش به دلیل قاچاق مواد مخدر اعدام شود.
خلاصه داستان: عمیق ترین دریاچه آب سرد جهان در شهر رامیان است و بر اساس داستانی همه جوانان شهر برای مرد شدن باید از آبشار بالا بروند و به داخل این دریاچه بپرند. و با دست و پا زدن در راه درست به ...
خلاصه داستان: الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز او در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...