خلاصه داستان: بهرام از دوستان صمیمی همایون خودکشی میکند و در وصیت نامهاش تمام ارث خود را به فرزند همایون میبخشد. این موضوع همایون را دچار شک و تردید میکند.
خلاصه داستان: زنی که در یک ازدواج ناخوشایند گرفتار شده است: سیما باید آنقدر با شوهری بی احساس سر و کله بزند که او هیچ تلاشی برای پنهان کردن بی احتیاطی های مختلف جنسی خود نمی کند. وقتی از وی می پرسد او را مجبور می کند که به موقعیتی حتی ناراحت کننده تر برسد ...
خلاصه داستان: دعوتنامه یک گروه موسیقی معروف ایرانی به نام Maxx که در یک کشور خارجی زندگی می کند، به طور اتفاقی برای یک خواننده جوان کاباره به همین نام ارسال می شود.
خلاصه داستان: کارها بیشتر از مردم دوام دارند. دو چاقو پس از 100 سال بار دیگر با یکدیگر روبرو می شوند. آیا این بار رویارویی آنها به پایان می رسد یا داستان آنها ادامه خواهد داشت؟
خلاصه داستان: دو متکلم جوان قرار است در یک سمینار آکادمیک درباره ادیان در آلمان شرکت کنند. حاج آقا فراستی، رئیس حوزه علمیه از سفر آنها جلوگیری می کند. روحانیون جوان حاج آقا را قانع می کنند و ویزا می گیرند.
خلاصه داستان: پس از 22 سال، عزیز تصمیم می گیرد به زادگاهش بازگردد تا برخی از دارایی های خانواده از جمله خانه ای را که در آن متولد شده است بفروشد. اما برای حیرت او، این مکان اکنون یک رستوران کوچک است که توسط چهار زن اداره می شود که یکی از آنها دختری است ...
خلاصه داستان: یک زوج جوان برای عبور از مرز به پول نیاز دارند. آنها تصمیم می گیرند یک ستاره سینما را ربودند و در یک روز بارانی تصمیم خود را عملی می کنند. او در خانه ای در شمال کشور ...
خلاصه داستان: لیلا، دختری از خانواده ای فقیر که برای گذران زندگی چاره ای جز جیب بری ندارد. لیلا در حین سوار شدن بر مترو که مسیر زندگی او را تغییر می دهد، با حمید دوسدار، یک تاجر سرمایه گذار آشنا می شود. لیلا عاشق هاا میشه...