خلاصه داستان: احتمالاً معروف ترین نمایش عروسکی برای کودکان و همه سنین. موش هایی که به خاطر گربه وحشی که می خواهد آنها را بخورد مجبور به ترک مدرسه و مهاجرت می شوند. در نهایت موش ها گربه را شکست می دهند و به خانه خود باز می گردند.
خلاصه داستان: آقای ابطحی یک نظامی بازنشسته است که به درخواست دخترش نوشین که در شرایط اضطراری به سر می برد یک روز مدیریت مهدکودک خود را می پذیرد. بچه های مهدکودکی که فکر می کنند جای معشوقشان را گرفته اند...
خلاصه داستان: چهل سال است که اسفندیار بی خیال اجساد را برای سفر به آرامگاه نهایی آماده می کند. یک روز، در حالی که مراسم تدفین را آماده می کند، بیمار می شود. ممکن است او نیز فانی باشد؟
خلاصه داستان: روزبه به دور از زندگی پرآشوب خانوادگی خود از تهران به پراگ سفر می کند و در مورد مسیر پدرش به عنوان یک مهاجر کمونیست تحقیق می کند. با این حال هر سرنخی که او پیدا می کند، راز را در مردی که فکر می کرد می شناسد عمیق تر می کند.
خلاصه داستان: شب در تهران یک راننده تاکسی خیالپرداز عاشق زنی میشود که نمیتواند داشته باشد، و به یک سری از برخوردها، پر از رمز و راز و لحظات بازی میرود.
خلاصه داستان: رویا در حال آماده شدن برای مهاجرت از ایران بود، سپس با زن جوانی آشنا می شود که به نظر می رسد حافظه خود را از دست داده است. رویا برای او خانه ای فراهم کرد و او را به خانواده و دوستان معرفی کرد غافل از اینکه این زن به جای او آمده است.
خلاصه داستان: فیلم هاله داستان مردی به نام حامد است که در آپارتمانی زندگی میکند، اما با ورود زنی به اسم هاله، جریان زندگیاش تغییر میکند. هر دوی آنها مدعیاند که مالک آن خانه هستند، اما به دلایلی نتوانستند برای حل مشکلشان از پلیس و همسایهها کمک بگیرند. به همن علت، کشمکش و درگیری بین آنها نیز شدت میگیرد…