خلاصه داستان: روزبه به دور از زندگی پرآشوب خانوادگی خود از تهران به پراگ سفر می کند و در مورد مسیر پدرش به عنوان یک مهاجر کمونیست تحقیق می کند. با این حال هر سرنخی که او پیدا می کند، راز را در مردی که فکر می کرد می شناسد عمیق تر می کند.
خلاصه داستان: شب در تهران یک راننده تاکسی خیالپرداز عاشق زنی میشود که نمیتواند داشته باشد، و به یک سری از برخوردها، پر از رمز و راز و لحظات بازی میرود.
خلاصه داستان: فرشته مجبور است نوزاد نامشروع خود را برای یک شب از والدینش که برای ملاقات غافلگیرانه حاضر می شوند پنهان کند. دوستش عاطفه به او کمک می کند. آنها وارد یک اودیسه می شوند که در طی آن باید به دقت بررسی کنند که متحدانشان چه کسانی هستند.
خلاصه داستان: بیست و هشت مرداد 1357 ساعت ده شب آبادان گرم، یکباره داغ شد و گُر گرفت. سینما رکساش با گوزنها بر پرده و بیش از 600 جان بیخبر از پشت پرده سوخت. 41 سال بعد که سراغی از بازماندگان گرفتیم تازه باورمان شد که زمان همیشه هم حلال مشکلات نیست؛ جای سینما رکس در شهر خالی است، اما در سینه تکتک اهالی آبادان پر شده…
خلاصه داستان: پرنده سینه قرمز پرنده عجیبی است!؟، بهار می رود، زمستان برمی گردد، از سرما و سختی نمی ترسد، کوچ نمی کند، لانه اش را پیدا نمی کند، لانه اش را عوض نمی کند، همه ما سرخ هستیم- سینه دار
خلاصه داستان: بر اساس داستان واقعی عبدالرسول زرین، او تک تیرانداز ایرانی جنگ ایران و عراق بود که با رکورد 3000 تیراندازی موفق با سلاح دراگونوف به عنوان بهترین تک تیرانداز در جنگ های جهانی معاصر شناخته می شود.