خلاصه داستان: فیلم خون طلایی داستان دختر مبارزی است که در آستانه مسابقات کشوری تکواندو متوجه می شود که با یک قاتل زندگی می کند و اتفاقات پس از فاش شدن این راز زندگی او را تغییر می دهد.
خلاصه داستان: درباره ی دو جوان است که از گذشته یکدیگر را دوست داشته و به هم علاقمند بودند، ولی طی یکسری معاملات مالی در فروش سهام با هم دچار درگیری و اختلاف می شوند و…
خلاصه داستان: در فیلم بی تیمار، وحید پسر نوجوانی است که پدرش را در بحران کرونا از دست داده و مادرش که سابقه بیماری روانی داشته، حال افسردگیاش تشدید شده است. در این میان دستیار پزشک معالج مادرش برای بررسی وضعیت بیماری مادر راهی منزل آنها میشود ولی اتفاقهای دیگری رقم میخورد و…
خلاصه داستان: روزبه به دور از زندگی پرآشوب خانوادگی خود از تهران به پراگ سفر می کند و در مورد مسیر پدرش به عنوان یک مهاجر کمونیست تحقیق می کند. با این حال هر سرنخی که او پیدا می کند، راز را در مردی که فکر می کرد می شناسد عمیق تر می کند.
خلاصه داستان: شب در تهران یک راننده تاکسی خیالپرداز عاشق زنی میشود که نمیتواند داشته باشد، و به یک سری از برخوردها، پر از رمز و راز و لحظات بازی میرود.
خلاصه داستان: فرشته مجبور است نوزاد نامشروع خود را برای یک شب از والدینش که برای ملاقات غافلگیرانه حاضر می شوند پنهان کند. دوستش عاطفه به او کمک می کند. آنها وارد یک اودیسه می شوند که در طی آن باید به دقت بررسی کنند که متحدانشان چه کسانی هستند.
خلاصه داستان: بیست و هشت مرداد 1357 ساعت ده شب آبادان گرم، یکباره داغ شد و گُر گرفت. سینما رکساش با گوزنها بر پرده و بیش از 600 جان بیخبر از پشت پرده سوخت. 41 سال بعد که سراغی از بازماندگان گرفتیم تازه باورمان شد که زمان همیشه هم حلال مشکلات نیست؛ جای سینما رکس در شهر خالی است، اما در سینه تکتک اهالی آبادان پر شده…