خلاصه داستان: در این عاقبت، تبعید شدگان اکنون به اسارت عراقی ها درآمده و در اردوگاهی به سر می برند. از طرفی خانوادههای آنها که به مشهد میروند، با ربوده شدن هواپیمایشان توسط تروریستهایی که میخواهند آن را تحویل بگیرند، زندانی میشوند.
خلاصه داستان: رحمان با پولی که از مردم به بهانه تهیه مسکن به دست آورده میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای ظاهراً رحمان به قتل میرسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند. ده سال بعد وقتی به شهر خود بازمیگردند در مییابند که رحمان در واقع بر اثر سکته قلبی درگذشته و قتلی در بین نبودهاست. سرانجام بر اثر پیگیریهایشان پولهای ربوده شده که در جنگل پنهان شده به دست میآید.
خلاصه داستان: دو دزد قدیمی به نامهای کمال و جمال که پس از سالها از زندان آزاد میشوند، به سراغ همدست خود - اسی - میروند تا سهم خود را از آخرین سرقت خود بگیرند. اما اسی این پول را روی یک فیلم سرمایه گذاری کرده و در آن بازی کرده است که ...
خلاصه داستان: یک گروه فیلمبرداری در حال ساخت یک فیلم انسان دوستانه است که پیامی برای بشریت دارد. آنها برای بازی در چند صحنه به یک الاغ حرفه ای نیاز دارند. محدودیت های زمانی و بودجه ای آنها را برای پیدا کردن یک الاغ حرفه ای دشوار کرده است.
خلاصه داستان: ونداد متوجه مرگ پدرش می شود و به کیش می آید. در همان زمان پارمیدا متوجه مرگ مادرش می شود و به کیش نیز می آید. اما آنها می فهمند که در یک قایق هستند.