خلاصه داستان: علی مشرقی نویسندهای است که همسرش پس از شب درگیری شدید با همسرش به قتل رسیده است. او دستگیر می شود و تنها یک زن است که می تواند در دادگاه به او کمک کند.
خلاصه داستان: برادر حمید بیست و دو سال است که مفقود شده است. حمید پس از کنار آمدن با این از دست دادن، اکنون به راه خود ادامه داده و طبق عرف، با بیوه برادرش ازدواج کرده است. اما شادی آینده او به طور ناگهانی قطع می شود
خلاصه داستان: امیرعلی و نوشین دو جوان عاشق هستند و می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند در حالی که خانواده هایشان با آنها اختلاف نظر دارند. هر دو فقط یک آرزو دارند، برنده شدن در لاتاری و گرفتن گرین کارت و رفتن به زندگی...
خلاصه داستان: سارا و آیدا دو دوست صمیمی هستند. وقتی آبروی یکی از آنها در خطر است، هر دو سعی می کنند به حل این وضعیت کمک کنند. اما آنها برای حمایت از یکدیگر تا کجا پیش خواهند رفت؟
خلاصه داستان: داوود دستیار پرستاری است که به بیماران اورژانسی کمک می کند. حالا خودش قرار است بر اثر سرطان بمیرد. این در حالی است که قرار است شوهر همسر سابقش به دلیل قاچاق مواد مخدر اعدام شود.
خلاصه داستان: بابک و منیژه در دهمین سال ازدواج با بزرگترین چالش زندگی خود روبرو می شوند. مشکلات مالی و شرایط سخت اجتماعی باعث می شود که بابک بسیار سخت کار کند و این منجر به شکاف عمیق بین او و همسرش می شود.
خلاصه داستان: در جریان جنگ تحمیلی به ایران، صدام به حلبچه، یکی از شهرهای کردستان عراق حمله کرد. پس از بمباران شیمیایی حلبچه، عکاس جنگ ایرانی اولین مردی است که وارد این شهر می شود. او در آنجا با زنی آشنا میشود و داستانی از عشق...