خلاصه داستان: مردمی که در روستای رضا زندگی می کنند او را جوانی ساده دل می دانند. او با موتور دوچرخه خود مسافران را از طریق جاده ای که در اثر سیل ویران شده است جابجا می کند وقتی با دختر جوانی آشنا می شود که معلم جدید ...
خلاصه داستان: جانباز شیمیایی به نام مسلم که همسرش او را ترک کرده، با دوستان شهیدش در بهشت زهرا قرار می گذارد. او به همراه دوستان شهیدش با موتور سیکلت از میادین مختلف تهران، مکان ها و دوستان مختلف از جمله جانباز قطع نخاعی به نام اصغر در بیمارستان، بازدید می کند و از اصغر می خواهند که زندگی مادی این جهان را رها ساخته و همراه آنان شود. او نیز می پذیرد و همراه آنان به بهشت زهرا بازمی گردد. به هنگام خداحافظی، از شهیدان می خواهد که او را نیز با خود ببرند؛ اما ایشان پاسخ می دهند که در این خصوص اجازه ای ندارند. مسلم با پافشاری موفق می شود اذن شهادت را اخذ و همراه شهیدان برود....
خلاصه داستان: ترانه پانزده ساله که پدر بیوه اش در زندان به سر می برد، از توجه ناخواسته امیر فرش فروش امتناع می کند - تا اینکه مادر امیر با ترانه صحبت می کند تا پیشنهاد ازدواج امیر را بپذیرد. در عرض چهار ماه این زوج متوجه می شوند که ...
خلاصه داستان: دکتر هادی بارانی پس از سالها تلاش برای یافتن یک درمان گیاهی برای سرطان، شهرت بیشتری به دیوانگی دارد تا پزشک. وقتی زیبا شعله پیر پس از 18 سال به زندگی خود باز می گردد..
خلاصه داستان: یک فرمانده نظامی میخواهد جنگ بزرگی راه بیندازد که منجر به نابودی هزاران نفر خواهد شد. چند دقیقه پیش از عملیات، هنگامی که خود را برای شروع کار آماده می کند، با فرد ناشناسی مواجه می شود که ....
خلاصه داستان: فرید معصومی به جنگ می رود ، شیمیایی شده و اسیر می شود. پروانه همسر فرید سالها انتظار می کشد و ولی خبری از او نمی شود و به گمان شهادت او تصمیم به ازدواج می گیرد. فرید پس از آزادی به سراغ پروانه می رود و پروانه با دیدن فرید دچار سكته قلبی می شود و ....
خلاصه داستان: مسافر ری، روایت کننده قرن سوم هجری، مقارن با خلافت عباسی و امامت امام هادی (ع) است. عبدالعظیم حسنی از شاگردان و مریدان امام هادی (ع) و مورد غضب خلیفه است. پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع) در كربلا به دستور عمال خلیفه، عبدالعظیم به توصیه امام هادی (ع)، برای مهاجرتی طولانی به ایران و شهر ری می آید.
خلاصه داستان: این فیلم مستند درباره مردی 60 ساله به نام حجت است که خانواده و شهر شلوغ را به منطقه ای متروک در بیابانی نزدیک مرز ایران و پاکستان رها کرده است. او زندگی کرده است ...