خلاصه داستان: تارا از خاطرات خود کتابی با نام تب توت فرنگی نوشته است. او به اصرار همسرش فرهاد به مناسبت انتشار اولین کتابش جشنی با حضور همه کسانی که در کتاب نامشان آمده است می گیرد.
خلاصه داستان: یاسامان از بدو تولد با مادرش لیلا زندگی می کند. لیلا هرگز اجازه نداد پدرش را ببیند. وقتی یاسامان در یک تصادف دچار مرگ مغزی می شود، لیلا یک هفته فرصت دارد تا برای یک موضوع حیاتی از همسر سابقش رضایت بگیرد.
خلاصه داستان: علی مشرقی نویسندهای است که همسرش پس از شب درگیری شدید با همسرش به قتل رسیده است. او دستگیر می شود و تنها یک زن است که می تواند در دادگاه به او کمک کند.
خلاصه داستان: برادر حمید بیست و دو سال است که مفقود شده است. حمید پس از کنار آمدن با این از دست دادن، اکنون به راه خود ادامه داده و طبق عرف، با بیوه برادرش ازدواج کرده است. اما شادی آینده او به طور ناگهانی قطع می شود
خلاصه داستان: امیرعلی و نوشین دو جوان عاشق هستند و می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند در حالی که خانواده هایشان با آنها اختلاف نظر دارند. هر دو فقط یک آرزو دارند، برنده شدن در لاتاری و گرفتن گرین کارت و رفتن به زندگی...
خلاصه داستان: سارا و آیدا دو دوست صمیمی هستند. وقتی آبروی یکی از آنها در خطر است، هر دو سعی می کنند به حل این وضعیت کمک کنند. اما آنها برای حمایت از یکدیگر تا کجا پیش خواهند رفت؟
خلاصه داستان: داوود دستیار پرستاری است که به بیماران اورژانسی کمک می کند. حالا خودش قرار است بر اثر سرطان بمیرد. این در حالی است که قرار است شوهر همسر سابقش به دلیل قاچاق مواد مخدر اعدام شود.