خلاصه داستان: سمیه، کوچکترین دختر یک خانواده فقیر، در حال ازدواج است و ترس بر تک تک اعضای خانواده در مورد چگونگی غلبه بر مشکلات پس از رفتن او غالب شده است.
خلاصه داستان: دو سال پیش در مراسم نامزدی اکرم نوزده ساله، پدرش در دعوا با یکی از اعضای خانواده داماد کشته می شود و پس از مدتی، قاتل به اعدام محکوم می شود. روزی که اعدامش فرستاده شد...