خلاصه داستان: مروری بر زندگی دو روزه دکتر مصطفی چمران (فرمانده جنگ ایران و عراق که در آمریکا تحصیل کرده و متخصص جنگ های چریکی بود) این فیلم درباره دفاع برای صلح در پاوه (شهری در ایران) است.
خلاصه داستان: در فیلم بی تیمار، وحید پسر نوجوانی است که پدرش را در بحران کرونا از دست داده و مادرش که سابقه بیماری روانی داشته، حال افسردگیاش تشدید شده است. در این میان دستیار پزشک معالج مادرش برای بررسی وضعیت بیماری مادر راهی منزل آنها میشود ولی اتفاقهای دیگری رقم میخورد و…
خلاصه داستان: مستند آفریده، دریاره مادری به نام جمیله آفریده است که دخترش مبتلا به سندرم آشر میباشد اما همه تلاش خود را کرده است تا محدودیتهای او را به مهارت تبدیل کند. سندرم آشر سندرمیست که هلن کلر نیز به آن مبتلا بود. در ایران تعدادی از مبتلایان به این سندرم زندگی میکنند که ناشناخته ماندهاند و از هیچ آموزشی بهره نمیبرند. جمیله آفریده میتواند معلمی برای کودکان مبتلا به سندرم آشر باشد. او بدون هیچ آموزشی تنها با تکیه بر تقویت مهارتهای فرزندش، روشهای آموزشی خاصی را ابداع کرده است…
خلاصه داستان: داستان برادر و خواهری به نام های پرویز و پرستو که با سرقت از خانواده های ثروتمند امرار معاش می کنند. پرویز به خانه مردگان ثروتمند می رود و با دادن آدرس آنها به خواهرش شرایط را برای کلاهبرداری مهیا می کند.
خلاصه داستان: پس از انتخاب شدن در یک فیلم، یک کارگر روزمزد باید به طور مخفیانه به معشوقش سر صحنه فیلمبرداری پناه دهد، در غیر این صورت خطر از دست دادن او و تمام آن ستارههای سینما که به او وعده داده است، میرود.
خلاصه داستان: داوود برادر بزرگتر خانواده است که به اصرار دانیال همراه همسر خود سمیرا و دخترش آرام راهی شمال میشود تا پس از پانزده سال با خواهرش دلارام آشتی کند. پس از رسیدن به شمال دلارام آنها را نمیپذیرد و داوود تصمیم به بازگشت میگیرد اما دانیال مانع میشود و مسئلهٔ مهمی را با او در میان میگذارد و …
خلاصه داستان: داستان این فیلم به یکی از وقایع جنگ ایران و عراق بازمیگردد. قصه مردم جنگزدهای است که حاضر به ترک محل زندگی خود نیستند؛ آنها در اردوگاه برای نشاط روحی مسابقه فوتبالی برگزار میکنند، اما در دقیقه ۵۵ به ناگاه بازی متوقف میشود…
خلاصه داستان: در طول جنگ ایران و عراق، همسر رضا زایمان می کند و به زودی می میرد. رضا به عنوان اسیر جنگی گرفته می شود. شکوه بچه رضا را پیدا می کند و او را مثل خودش بزرگ می کند. سالها بعد، رضا دوباره دخترش را پیدا می کند...