خلاصه داستان: جهانگیر و رعنا چند سالی است که ازدواج کردند و پسری 6 ساله دارند. جهانگیر سه کتاب چاپ کرده که از هیچ کدام پولی عایدش نشده. او در خانه ای اجاره ای که صاحبش از آشنایانش است زندگی می کند. اما طولی نمیکشد که آن دوست قدیمی تماس گرفته و میگوید قصد دارد در خانهاش ساکن شود...
خلاصه داستان: آخرین داستان اولین انیمیشن بلندی است که به طور کامل در ایران ساخته شده است. این فیلم امروزی و مورد علاقه مردم در جشنواره های بی شماری بازی کرده و جوایز متعددی را دریافت کرده است. بر اساس ادبیات کلاسیک فارسی.
خلاصه داستان: برخی از دانشجویانی که سینما میخوانند، دختری ثروتمند را به امید بازیگر شدن به گروگان میگیرند، اما کم کم همه چیز پیچیدهتر میشود و تشخیص واقعی از غیر واقعی برایشان دشوار میشود.
خلاصه داستان: زوج میانسالی که پسرشان در خارج از کشور زندگی میکند، زندگی آرام و تنهاییای دارند. پیرمرد مدتی است سعی می کند همسرش را متقاعد کند که با هم به خانه استراحت بروند تا مراقبت و توجه بهتری داشته باشند. زن مخالف این ایده است ...
خلاصه داستان: رضا از ژاپن برمی گردد تا با پس انداز خود در 8 سال گذشته یک کسب و کار جدید راه اندازی کند، اما اعضای خانواده اش چیزی را از او پنهان می کنند که می تواند به برنامه هایش آسیب برساند.
خلاصه داستان: یدالله که در یک بیمارستان روانی کار می کند اخیراً همسرش را از دست داده و در خانه قدیمی خود به تنهایی زندگی می کند. یک روز او با دلارام بیمار آشنا می شود که می خواهد تنها فرزندش را ببیند و تصمیم می گیرد به او کمک کند.
خلاصه داستان: رحمان متولی یک شرکت است و دکتر به او گفته که به زودی خواهد مرد. او تصمیم می گیرد با کمک دوستش انوش نقشه ای بکشد و مقداری پول برای خانواده اش به ارث ببرد.