خلاصه داستان: کریم و اتابک که در محله ای در جنوب تهران زندگی می کنند، مجبور می شوند از کارخانه دزدی کنند و با ارتکاب دزدی های کوچک و پرسه زدن در خیابان امرار معاش کنند. وقتی چاقو به استخوانهایشان میرسد و دیگر هیچ حرکتی ندارند...
خلاصه داستان: آرشام سرکیسیان، نقاش ایرانی و مسیحی مقیم خارج از کشور که بیست سال پیش و پس از مرگ مادرش به ایران مهاجرت کرد و همه چیز از جمله مادرش را فروخت.
خلاصه داستان: در آخرین روز حکومت محمدرضا شاه، وقتی کاخ های سلطنتی مورد هجوم مردم قرار می گیرد، چند تن از افراد وابسته به رژیم در کاخ مخفی می شوند. آن ها کیفی را که حاوی اسناد محرمانه و جواهرات و اسکناس بوده در محوطه کاخ مخفی می کنند..
خلاصه داستان: در جریان جنگ ایران و عراق، یک پیشاهنگ (میلاد کیمرام) در پالایشگاه نفت آبادان، سعی میکند مختصات جغرافیایی کمینهای سربازان عراقی را برای نیروهای ارتش ایران آشکار کند تا آنها را به راحتی با بمباران بکشند. در ضمن...
خلاصه داستان: دو مرد به ایران می آیند. یکی برای دیدن مادربزرگش و دیگری به عنوان دلال آثار هنری. وقتی متوجه می شوند که همسایه هستند، داستان شروع می شود.
خلاصه داستان: آیا راز جهانبخش فاش می شود؟ این راز همه را بی خواب می کند: چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، سلطان، جاگانگیر و سرگرد پوشیاس. جهانبخش برای اثبات بی گناهی خود و برای بازگرداندن صلح و آرامش، عازم ...